عروسک پرنسس های دیزنی
دیزنی اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی تصمیم گرفت تا پرطرفدارترین شخصیت های دخترانه را با عنوان پرنسس های دیزنی در یک مجموعه عروسکی گرد هم آورد. دیزنی برای شروع کار، سیندرلا و سفید برفی را به عنوان اولین شاهزاده های دیزنی معرفی کرد. در واقع این شرکت سعی داشت تا با ساخت یک عنوان جدید از شخصیت هایی که چند دهه قبل معرفی کرده بود، خاطره های خوش کارتونی ها را در ذهن بچه ها زنده نگه دارد.
دیزنی برای صدور مجوزها فراخوان داد و از تمام شرکت ها دعوت کرد. برای تولید عروسک و اسباب بازی با طرح شاهدخت های دیزنی دو شرکت از بزرگترین سازندگان عروسک دنیا درخواست مجوز دادند. کشمکش دو رقیب دیرینه یعنی شرکت هاسبرو و شرکت متل بر سر دریافت این مجوز در آن زمان تیتر خبری خیلی از خبرگزاری ها شده بود.
سرانجام برای تولید عروسک پرنسس ها، شرکت هاسبرو موفق به دریافت مجوز از طرف دیزنی شد. اما هاسبرو باید فعالیت خود را زیر نظر دیزنی کنسومر پروداکتس (Disney Consumer Products) انجام می داد. سرانجام هاسبرو از سال ۲۰۱۶ کار تولید عروسک پرنسس ها را آغاز نموده است.
عروسک پرنسس ها اورجینال
از آنجایی که حق امتیاز این شخصیت ها به این شرکت تعلق داشت، هر شرکت دیگری که می خواست هر نوع وسیله ای را با این شخصیت ها تولید کند، به مجوز دیزنی نیاز داشت. این شرکت به شرکت گیلدن (Glidden) مجوز ساخت کاغذ دیواری، به استرایت رایت (Stride Rite) مجوز تولید کفش های براق، به شرکت مشهور هاسبرو (Hasbro) مجوز ساخت عروسک و اسباب بازی و به شرکت فیشر پرایس (Fisher-Price) مجوز تولید تندیس یا اکشن فیگور با طرح شخصیت های کارتونی را داد.
اسم پرنسس های دیزنی
مجموعه شاهزاده های دیزنی شامل تمام شخصیت های دیزنی نمی شود. در حال حاضر شاهزاده های دیزنی تنها دوازده تن از شخصیت های جذاب دیزنی را دربر می گیرد.
اسامی پرنسس های والت دیزنی عبارتند از:
سفید برفی (Snow White)
سیندرلا (Cinderella)
آئورا یا زیبای خفته (Aurora)
آریل یا پری دریایی (Ariel)
بل در دیو و دلبر (Belle)
یاسمین در علاالدین (Jasmine)
پوکاهونتس (Pocahontas)
مولان (Mulan)
تیانا در شاهزاده و قورباغه (Tiana)
راپونزل در گیسو کمند (Rupunzel)
مریدا در دلیر (Merida)
مونا (Moana)
زنان پيشگام
هر كدام از پرنسسهای ديزنی ظاهر، شخصيت و گذشته مختص به خود را دارند و از فرهنگهای مختلفی هستند و اين مساله به نوعی باعث شده است تمامی مخاطبين جوان با اين شخصيتها بيش از گذشته همزادپنداری كنند و ما بايد به شاهزادههایی كه پيشگام و سنتشكن بودند توجه ويژهای داشته باشيم.
اول با سفيد برفی چهارده ساله شروع میكنيم. هرچند امروزه ما سفيد برفی را با شخصيت آرام و مهربانش میشناسيم، اما اين انيميشن در زمان خود يك پديده شمرده میشد. سفيد برفی، شخصيت اصلی يكی از اولين انيميشنهای سينمایی، نه تنها جزو برترين فيلمهای 1938 بود، بلكه تا زمان پخش سريال برباد رفته موفقترين فيلم تاريخ بود. سفيد برفی ثابت كرد كه پرنسسهای ديزنی محبوب و موفق خواهند بود و باعث شد كمپانی ديزنی باز هم ساخت داستانهای شاهپريانش را ادامه دهد.
اگرچه شخصيتهای سيندرلا، اريل (پری دريایی)، بل (ديو و دلبر) وجهههای ديگری را به نقش اين شاهدختها افزودند، اما شخصيت یاسمین در انيميشن علاءالدين بود كه سنتهای قديمی را شكست. یاسمین اولين شخصيت رنگينپوستی بود كه وارد دنيای شاهزادههای ديزنی شد و باعث شد شخصيتهای رنگينپوست و فرهنگشان راه خود را به انيميشنهای ديزنی باز كنند. اگرچه یاسمین شخصيت اصلی انيميشن علاءالدين نيست، اما زيركی، زيبایی و قدرت این دختر در رهبری سايرين، باعث شد شخصيت شاهزادههای رنگينپوست ديزنی جدی گرفته شوند.
ديزنی بعد از گذشت مدتی نسبتا طولانی قدم سازنده ديگری برداشت و در سال 2010 اولين شاهزاده سياهپوست خود را، يعنی تيانا در انیمیشن شاهدخت و قورباغه، معرفی كرد. اينكار گام بزرگی برای مخاطبين آمريكا بود، چرا كه تقريبا يك ششم جمعيت آمريكا سياهپوست هستند. بسياری از خانوادههای سياهپوست از اين كار كمپانی ديزنی بسيار خوشحال شدند چرا كه زمان آن رسيده بود دختران سياهپوست نيز با اين کاراکترها همزادپنداری كنند و بتوانند خود را در اين دنيای جادویی تصور كنند. داستان انيميشن شاهدخت و قورباغه به جای يك سرزمين خيالی در آفريقا مانند انيميشن شيرشاه، در سال 1930 و در نيواورلئانز (New Orlean) آمريكا اتفاق میافتد و همين باعث شد مخاطبين آمريكایی با داستان تيانا بيشتر ارتباط برقرار كنند.
تنها شاهدخت پيكسار، مريدا نيز به نوعی ديگر پيشرو است – مريدا تنها شاهزاده ديزنی است كه عاشق هيچ مردی نمیشود. بعد از گذشت 75 سال، يك سفر به اسكاتلند باستان، تغيير استوديو کاری کرد که بالاخره مخاطبين شاهد يك شاهزاده قوی بودند كه روی پای خودش ايستاده بود و به يك مرد برای پايان خوش داستانش نياز نداشت. اما آيا اصلا نيازمند ساخت چنين داستانی بوديم؟
شاهزادههاییكه برای خودشان زندگی میكنند
بيشتر شاهزادههای ديزنی “دخترانی پريشان و ناتوان” هستند كه هميشه نيازمند يك مرد هستند تا آنها را نجات دهند و از اين جهت الگوی بدی برای بچههای امروزی هستند. باید گفت این یک باور عامیانه درباره همه این کاراکترها است. اما اگر اندكی بيشتر دقت كنيد، در كمال تعجب، خواهيد ديد كه اين شاهزادهها شخصيتهایی مستقل دارند. حتی در اولين فيلمها این موضوع صدق میکند، فقط داستان و پلات است كه شخصيت اين شاهزادهها را ضعيف نشان میدهد.
به عنوان مثال سفيد برفی را در نظر بگيريد كه در جنگل رهايش كردند تا بميرد. او درون جنگل كلبهای راحت برای زندگی پيدا میكند، در اين خانه جديد ساكن میشود، و به سادگی از عهده مواظبت و نگهداری از خودش و هفت مرد غرغروی ديگر برمیآيد. تقصير سفيد برفی نيست كه او را مسموم كردند و تنها يك شاهزاده نجيب میتواند او را نجات دهد. او قبل از مسموم شدنش، به سادگی از عهدهی زندگی خودش برمیآمد. خوشبختانه، ديزنی سناريوی “سم و مسموم شدن” را زود كنار گذاشت و ديگر شاهزادهها برای نجات دادن جانشان، به بوسه عاشقانه نيازی نداشتند (البته به جز زیبای خفته)
شايد تعجب كنيد اماداستان ديو و دلبر نيز با وجود اينكه عاشقانهترين داستان ديزنی محسوب میشود، يك داستان فمنيستی است. بل، شخصيت اصلی داستان، هيچ علاقهای به خانهداری در يك خانه حاشيهنشين ندارد و به همين دليل درخواست ازدواج جذابترين – و در عين حال بیرحمترين – مرد شهرش را رد میكند و خود را لايق يك زندگی بهتر میداند. او شيفتهی دانشآموختن و ماجراجویی است، نه يك مرد كه او را مطيع خود كند. اگرچه در ابتدا او فقط زندانی ديو داستان است اما خيلی زود مشخص میشود كه او تنها كسی است كه میتواند طلسم ديو را بشكند. البته اين طلسم تنها زمانی میشكند كه بل با خواسته خودش عاشق ديو شود. در اين داستان، شخصيت مرد داستان است كه برای نجات دادن خودش به شاهزاده نياز دارد.
پوكوهانتس يك قدم جلوتر رفته و با تفكر مستقل و اراده قویاش، جان صدها مرد را نجات میدهد. اگرچه او نيز عاشق مردی به نام جان اسميت (John Smith) میشود اما، پوكوهانتس از جان خردمندتر و باهوشتر است. او حاضر میشود برای نجات دادن جان اسميت، از جان خودش نيز بگذرد و همين باعث میشود ارتش دو طرف جنگ دست از مبارزه بردارند. پوكوهانتس حتی با وجود عشقی كه به اسميت دارد او را بدرقه میكند تا به كشورش برگردد و زخمهايش درمان شود، چرا كه میدانست مردمش به او و روح قویاش برای راهنمایی كردنشان نياز دارند.
مولان يكی از مستقلترين شخصيتهای اين دنيای جادویی است، البته نمیتوان او را شاهزاده خطاب كرد. او در وهله نخست يك مبارز و جنگجو است. مولان فداكارانه به جای پدرش به جنگ میرود تا برای كشورش مبارزه كند. مولان، دختری مطيع خانوادهاش، از دستورات پدر و مادرش سرپيچی میكند و سختیهای زيادی را تحمل میكند تا در بين همرزمانش محترم شمرده شود. رابطهی عاشقانهاش با لیشانگ (Li Shang) در مقايسه با تلاشهایش برای نجات چين از نابودی به سختی به چشم میآيد و خوشبختانه در نسخه لايواكشن هم خبری از اين رابطه نيست.
تيانا يكی ديگر از اين شخصيتها است كه نشان میدهد يك قهرمان زن در داستانهای ديزنی لزوما به عشق نياز ندارد. او كه از همان ابتدا از نظر مالی مستقل است، شب و روز كار میكند تا با پساندازهايش رستوران خودش را باز كند و به تنهایی تقريبا موفق نيز میشود. ماجراجویی از جنس قورباغهای با شاهزاده ناوين (Naveen) به تيانا میآموزد كه برای رسيدن به آرزوهایش نبايد خود را از لذت داشتن يك رابطه عاشقانه محروم كند و میتواند در كنار حرفهاش از داشتن يك همدم لذت ببرد. در نهايت ناوين و تيانا هردويشان با هم شروع به كار كرده و پولهايشان را جمع میكنند تا رستوران رويایی تيانا را بخرند و بسازند. ديزنی در اين انيميشن يك شاهزاده مستقل را نشان داد كه به دنبال جاهطلبیهايش میرود و نقش شاهزاده مرد داستان تنها كمك به او است.
تمامی اين شخصيتها به نسل جديد و كودكان زمان خود آموختند كه برای موفقيت در زندگیشان نيازمند عشق نيستند. داستان مريدا (از Brave) نيز نشان میدهد كه او میتواند به تنهایی بر روی كشورش حكومت كند و به جای يك رابطه عاشقانه بر روی رابطهاش با مادرش تمركز میكند. موآنا به تنهایی و بدون كمك چندانی از مائویی كه در تلاش است خود را قهرمان داستان نشان دهد، سوار قايقش میشود و سعی میكند مردمش را نجات دهد. اولويت السا اين است كه ياد بگيرد چگونه عاشق خودش باشد و محبت و مهربانی خانوادهاش را بپذيرد.
مهربانی پيروز ميدان است
همانطور كه مريدا و مولان نشان دادند، شاهزادهها میتوانند يا بهتر است بگوييم بايد قوی، مستقل، و سرسخت باشند. هرچند يكی ديگر از خصوصيات مشترك در تمامی داستانهای ديزنی، اين است كه تمامی شخصيتها با مهربانی و محبتشان بر روی تمام مشكلات فايق میآيند. همه شخصيتها به نوعی مهربانی خود را نشان میدهند و همين باعث میشود تا اين اندازه اين شاهزادهها دوست داشتنی باشند.
سيندرلا داستانش خيلی تلخ شروع میشود. او كه پدر و مادرش را از دست داده است، مجبور است به مادرخوانده و دوتا خواهرخوانده كينهای و قدرنشناسش خدمت كند. باوجود اينكه به نظر میرسد سيندرلا راه فراری ندارد اما، مهربانی و روحيه خوشبينش هر روز به او انگيزه میدهد تا جایی كه فرشته مهربان و شاهزاده داستان را نيز شيفته خود میكند. او كه مانند بقيه “خانوادهاش” روح زشت و بیرحمی ندارد، تنها كسی است كه در ميانشان آرزوهايش برآورده میشود.
بل حق دارد از ديو داستان متنفر شود، مخصوصا وقتی كه بل را در كاخ خود زندانی كرده و پدر محبوبش را نيز میترساند. اما بل با هوش و ذکاوتش به سرعت میفهمد كه اين شاهزاده نفرين شده ترس و شرم خود را پشت نقابی خشمگين پنهان میكند. عطوفت بل نسبت به او، باعث میشود ديو نيز با بل مهربان باشد و هردو رابطهای عميق و آرامش بخش با يكديگر ايجاد كنند.
راپانزل نيز درست مانند سيندرلا، بدون پدر و مادرش و دركنار يك نامادری بزرگ میشود كه اعتماد به نفس و حق شادی را از او گرفته است. هرچند، راپانزل هيچوقت حرفهای نامادریاش را به دل نمیگيرد و تنهاییاش را با خلاقيت و مطالعه پر میكند و با وجود اينكه درون يك برج زندانی است اما كم كم مهارتهای لازم برای زندگی را ياد میگيرد. او خوشبينی و اشتياق زيادش را به اطرافيانش، از فلين رايدر (Flynn Rider) گرفته تا گروهی اراذل و اوباش مست، منتقل میكند و همهشان را جذب خود میكند.
در انيميشن Frozen، آنا شيفته خوهر بزرگترش است و قاطعانه در تلاش است خواهرش، السا را پيدا كند. عشق و محبت خواهرانهاش، به آنا قدرت و شجاعت كافی برای سفر و جستوجوی السا در سرزمينهای ناشناخته با وجود سختیهای راه را میدهد. تنها چيزی كه ترس السا و كشورشان، آدرنال، را نجات میدهد؛ عشق قوی آنا به السا است.
شاهزادههای مردمی
شاهزادههای ديزنی تبديل به بخش ثابتی از زندگی هر روزه ما شدهاند. بيشتر مردم همهشان را به سادگی نام می برند و میشناسند و با حافظه فرهنگ پاپ ما آميخته شدهاند. البته داستان بعضی از اين شاهزادهها برای هميشه ماندگار شدند.
آرورا (Aurora) در داستان زيبای خفته تبديل به يكی از نمادهای ديزنی شد و كاخ سلطنتی داستان اين شاهزاده را میتوان در شعبه اصلی پارك تغريحی ديزنیلند در كاليفورنيای آمريكا ديد. داستان زيبای آرورا به عنوان رمانتيكترين داستان كلاسيك ديزنی، شناخته میشود.
دیو و دلبر نيز بعد از گرفتن جايزه اسكار 1991 تبديل به يكی از مشهورترين داستانهای ديزنی شد. در سال 2017 يك لايواكشن موفق از اين انيميشن با بازی اما واتسون (Emma Watson) ساخت و اين داستان كلاسيك را برای نسل جديد بازسازی كرد. اگر جلوههای ويژه و انيميشنسازی سنگين شيرشاه را در نظر نگيريم، ديو و دلبر بهترين و قویترين بازسازی لايواكشن ديزنی است. بر اساس نظر مخاطبين، بل پنجمين شاهزاده محبوب ديزنی است و بعد از بازی اما واتسون در اين نقش، فروش محصولات شخصيت درست بعد از سفيدبرفی و سيندرلا در رتبه سوم سايتهای خريد آنلاين قرار دارد.
در يك نظرسنجی ديگر نيز راپانزل در جايگاه سوم از نظر محبوبيت قرار گرفت و بيشتر طرفداران روحيه كنجكاو و آستانه تحمل بالايش در برابر سختیها را میپرستند. هرچند، يكی ديگر از دلايل محبوبيت اين انيميشن سريال دوبعدی Tangled است كه از سال 2017 درحال پخش است و داستان زندگی راپانزل بعد از پيدا كردن خانواده و مردمش را روايت میكند. اين سريال، بسيار محبوب و موفق است و بين طرفداران ديزنی جزو ده سريال محبوب و برتر است.
السا و موآنا دو شخصيت محبوب ديگر ديزنی هستند كه نمیتوان از تاثييرات فرهنگیشان چشمپوشی كرد. بعد از پخش انيميشن Frozen در اواخر سال 2013 بيش از 800.000 از محصولات آنا و السا، از لباس تا اكشنفيگور، فروخته شده است و آنها را تبديل به دوتا از محبوبترين شاهزادههای ديزنی كرد.
اينيميشن Frozen موفقيت بزرگ خود را مديون شخصيت السا و آهنگ “Let It Go” است. موآنا نيز يك آهنگ تم بسيار محبوب داشت كه ماهها بعد از اكران فيلم نيز طرفدارن اين انيميشن عاشق آن بودند. خوشبختانه اين شاهزادهها نيز شخصيتهایی مستقل و قوی داشتند و قهرمان داستان خود بودند.
هرچند بر اساس نظرسنجی سايت فندوم (Fandom) با اختلاف زياد، شخصيت مولان محبوبترين شخصيت بينشان است. بسياری از طرفداران اين شاهزاده مبارز را بخاطر روحيه جنگجو و فداكاریاش در حق پدرش، ستايش میكنند. همچنين او برای رسيدن به شكوه تلاش زيادی میكند و به نظر میرسد بازسازی لايواكشن اين داستان، در بهترين زمان ممكن اكران شد.
مهمترين شاهزاده ديزنی كسی نيست به جز….
از آن جایی كا داستانها و ويژگیهای شخصيتی شاهزادههای دنيای ديزنی كاملا متفاوت است؛ مقايسه مستقيم شاهزادههای ديزنی تقريبا غير ممكن است. هرچند بعد از در نظر گرفتن فاكتورهای مختلفی كه ذكر كرديم، عنوان مهمترين شخصيت دنيای ديزنی به…مولان و بل میرسد!
قدرت، استقامت، روحيه مستقل و اشتياق مولان او را به يك شاهزاده مثال زدنی در دنيای ديزنی تبديل كرد. مولان يك شخصيت الگوی قوی است كه با كارهايش بسيار جلوتر از زمان خود سنتشكنی كرد و ثابت كرد امروزه نيز همانطور كه هزاران سال پيش تبديل به يك افسانه شد، يك شخصيت ستودنی است.
بل نيز بدون شك يك شاهزادهی تمام عيار است. حتی با وجود داستان رمانتيك و سنتیاش بازهم شجاعت، هوش و عزت نفس بل در داستان كاملا خودنمایی میكند. او به هرچيزی قناعت نمیكند مگر اينكه درخور شان و لياقتش باشد، و به عشقی در خور شخصيتش میرسد – ويژگیهایی كه در بازسازی لايواكشن سال 2017 به خوبی برجستهتر نيز شد.
و به همين سادگی مهمترين شخصيت يا بهتر است بگوييم شخصيتهای ديزنی را معرفی كرديم. هرچند بسيار دوست داريم بگوييم آنها به خوبی و خوشی تا ابد در كنار هم زندگی كردند اما، بايد در موضوع و فرصتی ديگر به اين مساله نيز جداگانه پرداخت و دید واقعا چطور زندگی کردند!
پرنسس محبوب دخترها در دنیای انیمیشن های دیزنی
دیزنی در سالهای گذشته فیلمهای انیمیشن مختلف تولید نموده که شخصیتهای آن با لباسهای رنگارنگ و جذاب نه فقط توجه کودکان بلکه بزرگسالان را نیز به خود جلب میکرد. پرنسسهای این فیلمها همگی جذاب، زیبا، مهربان و البته فروتن بودند و درس شجاعت و وفاداری را به ما میآموختند. اگرچه هرکدام از آنها داستان جداگانهای داشتند اما همگی آنها چند نقطه مشترک داشتند: قوی بودن، استقلال و شجاعت. برای اینکه بدانید دختران جوان به کدام پرنسسهای دیزنی علاقه داشتند، مقاله زیر را بخوانید.
کلام آخر
شاید دیدن جمع پرنسس های دیزنی در رالف خرابکار برای علاقهمندان آنها بسیار خوشایند باشد. محبوبیت این شاهزاده خانمها تا حدی است که بسیاری از علاقمندان به طالعبینی شخصیت های پرنسسی ماه ها را براساس ویژگیهایشان تعیین کردهاند. آنچه حائز اهمیت است این است که این شاهزاده خانمها افکار و ذهنیت بسیاری از کودکان را تحت تأثیر قرار میدهند. این تأثیرات میتواند هم مثبت و هم منفی باشد. نظرات خود را درباره شاهزاده خانمهای دیزنی و اسم پرنسس های دیزنی با ما در میان بگذارید.
پرنسس های دیزنی گل سرسبد اين استوديو انيميشنسازی است. از زمانی كه هشتاد سال پيش سفيدبرفی و هفت كوتوله در سطح جهان به شهرت رسيد، تمام دنيا شيفته قهرمانان زن زيبا، ماجراجو و آوازه خوان ديزنی شدند. چندی پیش با اكران نسخه جديد مولان در شبكهی Disney +، فرصت خوبی پیش آمد تا در مورد نقش اين شخصيتهای زن نقش اول روی فرهنگ و جامعه حرف بزنيم. اما سوال اصلی اين است كه مهمترين شاهدخت در بين تمامیشان، كيست؟
قبل از اينكه به اصل مطلب بپردازيم، بايد به اين نكته نيز اشاره كنيم كه هر كدام از شاهدختهای دنيای ديزنی ويژگیهای قابل تحسين خود مانند، شجاعت، اشتياق، ذكاوت و تدبير، يا همهی اين موارد را دارند. انيميشن رالف اينترنت را خراب میكند محصول سال 2018، به خوبی تواناییهای منحصر به فرد هر كدام از اين شاهدختها را به تصوير كشيد و نشان داد در كنار يكديگر قویتر نيز میشوند و میتوانند از عهده هر مشكلی بربيايند.
تنها با بررسی ويژگیهای شخصيتی شاهدختهای دنيای ديزنی و محبوبيت و تاثيرات فرهنگیشان است كه میتوانيم مهمترين قهرمان زن اين داستانها را تعيين كنيم. ما شخصيتهای رسمی ديزنی، يعنی سفيد برفی، سيندرلا (Cinderella)، آرورا (Aurora)، اريل (Ariel)، بل (Belle)، جازمين (Jasmine)، پوكوهانتس (Pokahontas)، مولان (Mulan)، تيانا (Tiana)، راپانزل (Rapunzel)، مريدا (Merida)، موآنا (Moana) و آنا (Anna) و السا (Elsa) را بررسی خواهيم كرد.
دیدگاه خود را بنویسید